برکناری رضاشاه و آغاز سلطنت محمدرضاشاه برای ۱۲ سال آزادترین دوران سیاسی تاریخ ایران تا آن زمان را رقم زد. پایان دوران فشار سیاسی و پلیسی رضاشاه سران ایلات، رهبران مذهبی و روشنفکران و جوانان را دوباره به عرصه سیاسی و اجتماعی بازگرداند. در این دوره گروه ها و جریان های مختلفی شکل گرفتند که برخی سیاسی- مذهبی و برخی صرفا فرهنگی-اجتماعی بودند.
در طی این ۱۲ سال تعداد بسیاری حزب ایجاد شدند که از میان آن ها فقط چند حزب محدود از جمله احزاب و گروه های “توده”، ” اراده ملی”، “دموکرات ایران” و “جبهه ملی” به صورت جدی و اساسی برای به دست آوردن قدرت سیاسی رقابت می کردند. عمده احزاب شکل گرفته در این دوران را به احزاب “چپ و سوسیالیستی، کمونیستی” ، احزاب “ملی”، احزاب “مذهبی” و احزاب “دولتی” تقسیم بندی می کنند. از آن رو که احزاب سیاسی و مجالس شورا مباحث کاملا تنیده هستند، پیش از معرفی موردی برخی از احزاب فعال آن دوران، اشاره کلی به مجالس و فراکسیون های ۱۳۲۰ تا ۱۳۳۲ ضروری به نظر می رسد.
مجلس سیزدهم شورای ملی و فراکسیون های چهارگانه
شرایط سیاسی پس از رضاشاه در حالی شکل گرفت که شاه جدید تصمیم داشت حدالامکان با کسب دوستان جدید، پادشاهی خود را حفظ کند؛ بنابراین به جلب رضایت متفقین پرداخت و برای کسب حمایت مردم نیز برخی اعمال مورد نظر آنها را انجام داد. چنانکه همه زندانیان سیاسی را بخشید و دستور داد زمین های وقفی به موسسات مذهبی بازگردانده شود. در واقع او می خواست از خود تصویر یه جوان غیرسیاسی تحصیل کرده کشور دموکراتیک سوییس را نشان دهد که همواره از شیوه حکومت مستبدانه پدرش ناراضی بوده است. او همچنین اقداماتی در راستای همکاری مجلس و دربار مانند دوباره معتبر ساختن امتیاز مصونیت پارلمانی و در خواست از مجلس برای دخالت و مشارکت درجریان تشکیل کابینه ها انجام داد.
در چنین شرایطی انتخابات مجلس سیزدهم شورای ملی برگزار شد. مجلس سیزدهم به چهار فراکسیون عمده تقسیم می شد که شامل فراکسیون اتحاد ملی، فراکسیون میهن، فراکسیون آذربایجان و فراکسیون عدالت بود. این چهار فراکسیون در مسائل مهم و اساسی چون زعامت ارتش یا چگونگی حفظ استقلال ملی با هم اختلاف داشتند. فراکسیون اتحاد ملی با وجود آنکه دارای اکثریت مجلس نبود، بزرگترین جناح مجلس به شمار می رفت. این فراکسیون نماینده بخشی از اشراف بود که در دوره رضاشاه نیز نصیب خوبی از شرایط داشتند و در سالهای اشغال ایران توسط متفقین، در حوزه های انتخاباتی خارج از محدوده اشغال یعنی نواحی آشوب زده قبیله ای استان های مرکزی و غربیِ تحت حکومت نظامی قرار داشتند. این فراکسیون که به رهبری مرتضی قلیخان بیات(سهامالسطان)، عضو پیشین حزب قدیمی اعتدالیون، در مجلس فعالیت می کرد؛ در مقابل انگلیس و شوروی حامی حضور آمریکا در صحنه سیاسی بود.
فراکسیون میهن، فراکسیون دیگر مجلس سیزدهم، از زمین داران و بازرگانان مناطق جنوب و جنوب غربی تحت اشغال انگلیس تشکیل می شد. این فراکسیون که از حامیان انگلیس به حساب می آمد به دنبال روی کار آوردن دوباره سیدضیاءالدین طباطبایی انگلوفیل بود که در سال ۱۳۰۰ توسط رضاشاه از نخست وزیری برکنار شده بود.
در مقابل فراکسیون میهن، فراکسیون آذربایجان به رهبری محمدولی فرمانفرما در مجلس سیزدهم از چند تن از اشراف قاجار تشکیل شده بود و از حامیان شوروی و به قدرت رسیدن احمد قوام (قوام السلطنه) به شمار می رفت.
در کنار سه فراکسیون مذکور که مربوط به طبقات بالای زمین دار بودند، فراکسیون عدالت نماینده روشنفکران نسل قدیم بود. این فراکسیون شامل دولتیان عالی رتبه ، تکنوکراتها و روشنفکران قدیمی ای می شد که در ابتدای حکومت رضاشاه حامی او بودند ولی بعدها از حمایت از او دست کشیدند و در مقابله با انگلیس ها و روس ها، از حضور آمریکایی ها در عرصه سیاسی ایران استقبال می کردند.
مجلس چهاردهم شورای ملی و معجزه احزاب و گروه های سیاسی- اجتماعی
انتخابات مجلس چهاردهم شورای ملی را می توان طولانی ترین، رقابتی ترین و با اهمیت ترین انتخابات ایران معاصر دانست. ترکیب این مجلس نتیجه رقابت بین احزاب سیاسی، فراکسیون های پارلمانی و طرفداران خارجی آنها در بوروکراسی دولتی بود. اوضاع سیاسی پیش از انتخابات به گونه ای شده بود که در بیشتر شهرهای مدرن، رهبرهای مذهبی و تجار ثروتمند هرکدام احزاب سیاسی مخصوص خود را به وجود می آوردند؛ تا بتوانند در مقابل روشنفکران رادیکال و تشکلات حرفه ای ایستادگی کنند. به طوری که یکی از روشنفکران ایرانی آن دوران را عصر “پارتی بازی” می نامد. حدود ۴۲ حزب پیش از انتخابات مجلس چهاردهم ایجاد شدند که تقریبا اکثر آنها در سالهای بعد غیرفعال شدند و فقط ۶ حزب “توده”، “همرهان”، “ایران”، “عدالت”، “اتحاد ملی” و “وطن” از جمع این احزاب به گسترش فعالیت و ساخت سازمان فراگیر پرداختند.
مجلس چهاردهم مجلسی با ترکیب نگران کننده برای شاه بود؛ چراکه ۶۰ نماینده جدید به مجلس راه یافته بودند، فراکسیون سلطنت طلبِ اتحاد ملی موقعیت مسلط خود را از دست داده بود و مجلس در سیطره ۶ فراکسیون دموکرات، میهن، آزادی، مستقل، توده و منفردین قرار گرفته بود. این مجلس محل ائتلافهای دائما در حال تغییر بود و همین موضوع باعث شد طی ۲ سال ۷ نخست وزیر، ۹ کابینه و ۱۱۰ وزیر بر سر کار بیایند.
فراکسیون اتحاد ملی در مجلس چهاردهم شامل بیست زمین دار، چهار کارمند، سه رهبر مذهبی، دو بازرگان و یک حقوقدان می شد. نمایندگان برجسته این فراکسیون عبارت بودند از: عزت الله بیات، نماینده و عضو خانواده بیات اراک، ناصر قلی اردلان، بزرگ خاندان خانواده لقب دار و زمین دار کردستان، دولت آبادی، نماینده محافظه کار اصفهان، و سید محمد صادق طباطبایی، رییس فرقه اعتدالیون در سالهای ۱۲۹۰ و فرزند مجتهد معروف مشروطه خواه.
فراکسیون میهن به رهبری مدنی، نمازی و طاهری، همان رهبران فراکسیون در مجلس گذشته و با حمایت سید ضیاء طباطبایی در مجلس چهاردم تشکیل شد و شامل سیزده زمین دار، سه کارمند دولت، یک حقوقدان، پنج تاجر و یک شخصیت مذهبی بود. نمایندگان حزبی فراکسیون میهن در خارج از مجلس احزاب وطن و اراده ملی بودند.
فراکسیون دموکرات که توسط مخالفان به “فراکسیون عشایر” خوانده می شدند، توسط صولت قشقایی، عباس قبادیان، رییس طایفه کرد کلهر در کرمانشاه، و مهدی فرخ(معتصم السلطنه)، وزیر برکنار شده دوره رضا شاه، رهبری می شد و اهدافی چون حفظ امتیازاتی که عشایر از سال ۱۳۲۰ به دست آورده بودند، باز گرداندن زمین ها، حق حمل سلاح و کوچ های سالانه، بهبود موقعیت پشتیبانان آنها در ادارات دولتی محلی و جبران سختی های ناشی از اجبار آنان به ترک شیوه زندگی ایلی در دوره رضاشاه را دنبال می کرد.
فراکسیون آزادی که نماینده حوزه های تحت اشغال شوروی بود، جایگزین فراکسیون آذربایجان در مجلس سیزدهم گردید. همانند فراکسیون آذربایجان رهبران این گروه نیز اشراف شمالی ایران همچون فرمانفرما، امیر نصرت اسکندری و احمد قوام از بیرون از مجلس بودند. این فراکسیون شامل بیست عضو از جمله دوازده اشراف زمین دار، دو رهبر مذهبی و چهار تاجر شمالی بود.
فراکسیون توده شامل ۸ روشنفکر جوان بود که دو نفر از آنها به خانواده های اشرافی تعلق داشتند. این فراکسیون در عین اینکه تلاش می کرد فعالیت سیاسی خود در بین توده ها را نیز حفظ کند، از مجلس به عنوان نهاد قانونگذاری اجتماعی و جایگاه تبلیغاتی استفاده می کرد. فراکسیون مستقل که جایگزین فراکسیون عدالتِ مجلس سیزدهم بود، به رهبری علی دشتی ایجاد شد و کرسیهای خود را مدیون سهیلیِ طرفدار آمریکا بود. در نتیجه از فراکسیون های حامی انگلیس یا شوروی روندی جداگانه داشت. حزب عدالت حزب حامی فراکسیون مستقل در خارج از مجلس بود.
فراکسیون منفردین نیز ائتلاف سستی بین ۱۶ نماینده حامی مصدق بود که از جمع ۵ نفر از حزب ایران و دو نفر از حزب همرهان و نمایندگان غیر حزبی از شهرهای شمالی کشور تشکیل می شد.
مجلس پانزدهم شورای ملی، مجلسی با اکثریت حزب قوام السلطنه
مجلس پانزدهم شورای ملی از همان آغاز شکل گیری به سه فراکسیون اصلی تقسیم شد. فراکسیون اکثریت مربوط به حزب دموکرات بود که ۸۰ کرسی در شهرهای تهران، گیلان، مازندران، خراسان و کرمان کسب کرد. رهبری این فراکسیون بر عهده سردار فاخر حکمت، سخنگوی جناح محافظه کار حزب و بهار، رییس جناح روشنفکران رادیکال حزب بود. فراکسیون اتحاد ملی دومین فراکسیون مجلس بود که توانست ۳۵ کرسی مجلس را به دست آورد. این فراکسیون توسط عزت الله بیت از اراک، اردلان از کردستان و متین دفتری از آذربایجان رهبری می شد. فراکسیون ملی سومین فراکسیون و شامل ۲۵ نماینده در مجلس پانزدهم شورای ملی بود. رهبران این گروه که طرفدار انگلیس محسوب می شدند مدنی و طاهری، نمایندگان مطرح مجلس چهاردهم بودند.
مجلس شانزدهم شورای ملی، پیش درآمد ظهور دولت مصدق
مجلس شانزدهم به لحاظ ترکیب نمایندگان به مجلس پانزدهم شباهت داشت، چراکه اعضای تشکیل دهنده آن از اعضای طبقات بالای جامعه بودند. ۴ گروه عمده در مجلس شانزدهم وجود داشت: تعداد اندک نمایندگان جبهه ملی، فراکسیون طرفدار انگلیس (شامل اعیان محافظه کار جنوب)، نمایندگان مستقل( مانند ابوالقاسم امینی، خسروقشقایی، ناصر ذوالفقاری) و نمایندگان سلطنت طلب( مانند اسفندیاری و متین دفتری).
احزاب چپ، سوسیالیستی و کمونیستی
حزب توده
حزب توده توسط بیست و هفت نفر از افراد گروه پنجاه و سه نفر به محض روی کار آمدن محمدرضا شاه تاسیس شد. این افراد که توانسته بودند از زندان رهایی یابند، در تاریخ دهم مهر ماه ۱۳۲۰ در خانه سلیمان اسکندری، از پیشروان مشروطه و دبیر کل حزب سوسیالیست پیشین جمع شدند و پس از تصمیم گیری برای ایجاد یک حزب کمونیستی، سلیمان میرزا را در ابتدا به عنوان ریاست این حزب برگزیدند. افرادی مانند ایرج اسکندری، عبدالحسین نوشین، دکتر رضا رادمنش، احسان طبری، عباس اسکندری، عبدالقدیر آزاد ، میرجعفر پیشهوری و رستم علی اوف، مسئول امور حزبی و اطلاعاتی سفارت شوروی، در جلسه مذکور حاضر بودند. آنها چهار هدف اولیه را سرلوحه حزب تازه تاسیس توده قرار دادند: ۱. آزادی بقیه پنجاه و سه نفر ۲. رسمیت بخشیدن به حزب توده ۳. انتشار یک روزنامه ۴. تدوین یک برنامه وسیع که بتواند همه اقشار از جمله مارکسیست های جوان، دموکرات ها، سوسیالیست ها و حتی غیر مارکسیست های رادیکال را جذب کند و با روحانیت به مخالفت برنخیزد. بنابراین مرامنامه حزب شامل هشت اصل بود:
۱. حفظ استقلال و تمامیت ایران.
۲. برقرار کردن رژیم دموکراسی و تأمین حقوق فردی و اجتماعی از قبیل آزادی زبان و قلم و عقیده و اجتماعات.
۳. مبارزه علیه هرگونه رژیم دیکتاتوری و استبدادی.
۴. اصلاحات لازمه در طرز استفاده از زمین و زراعت و بهبودی بخشیدن به وضع زارعین و دهقانان و توده زحمتکش ایران.
۵. اصلاحات اساسی در امور فرهنگی و و بهداری و برقراری تعلیمات اجباری و مجانی عمومی و تأمین استفاده توده ملت از کلیه مراحل فرهنگی و بهداشت.
۶.تعدیل مالیاتها با در نظر گرفتن منافع توده.
۷. اصلاح امور اقتصادی و بازرگانی و توسعه صنایع و معادن و وسایل حمل و نقل از قبیل ایجاد و نگاهداری راههای شوسه و تکمیل خطوط آهن.
۸. ضبط اموال و دارایی پادشاه سابق به نفع ملت ایران.
در آغاز حزب توده به علت قانون منع تشکیل احزاب اشتراکی مصوب سال ۱۳۱۰ و همچنین شرایط اجتماعی- سیاسی موجود از ارائه و تعریف مرام کمونیستی خودداری کرد و تقریبا تا سال ۱۳۲۷ که شرایط برای نشو و نمای این حزب به طور کلی فراهم نشده بود آنها در مرامنامه خود به طرح یک سری اهداف کلی غیر کمونیستی بسنده کردند. پس از آنکه آنها رسما مرام مارکسیست- لنینیستی خود را آشکار کردند، دیدگاه های آنها نیز در قالب این نوع از تفکر مطرح شد. آنها در تقسیم جهان به دو اردوگاه امپریالیستی و کمونیستی، رژیم پهلوی را در اردوگاه اول قرار داده و به مبارزه با آن معتقد بود. هسته اصلی تفکر آنها همچون بقیه مارکسیست ها بر این پایه بود که تضاد اصلی جهان تضاد بین کار و سرمایه و یا سوسیالیسم و سرمایه داری است و حزب توده به عنوان یکی از نمایندگان سوسیالیسم خود را موظف به مبارزه با نمایندگان سرمایه داری از جمله رژیم پهلوی می دانست.
حزب توده فعالیت های گسترده ای در بین سالهای ۱۳۲۰ تا ۱۳۲۷ داشت، اما سوء قصد به جان محمدرضا پهلوی در بهمن ماه ۱۳۲۷ باعث شد فعالیت این حزب غیرقانونی اعلام شود. پس از آن حزب به فعالیت مخفی از طریق هسته های زیرزمینی و انتشار نشریات مخفی مانند روزنامه های مردم، ظفر و رزم روی آورد و بخشی از اعضای حزب به خارج از کشور رفتند. با ورود مصدق به عرصه سیاسی کشور و آغاز نهضت ملی شدن نفت حزب توده دوباره به یکی از بازیگران اصلی صحنه سیاسی ایران تبدیل شد. به ویژه پس از قیام سی تیر و نقش حزب توده در پیروزی جبهه ملی، حضور آنها در عرصه سیاسی کشور پررنگ تر شد. قدرتمندی دوباره حزب توده و تبدیل آن به یک نیروی عمده، رهبران آن را در یک دو راهی حمایت یا عدم حمایت از مصدق قرار داد. نیروهای مجرب تر و قدیمی تر حزب توده طرفدار ائتلاف با دولت مصدق و نیروهای جدیدتر نه فقط مخالف ائتلاف با مصدق، بلکه موافق رویارویی با او به عنوان یک دست نشانده بورژوازی کمپرادور وابسته به امپریالیسم آمریکا بودند. پیروز میدان این دوراهی نیروهای جدید تر بودند و سیاست های اجرایی مورد نظر آنها در نهایت موجب آن رویکردی شد که حزب توده در جریان کودتای ۲۸ مرداد داشت.
حزب پیکار
حزب پیکار در سال ۱۳۲۱ توسط دکتر منوچهر اقبال و با عضویت افرادی چون جلال شادمان، حسن مهری، محمود تفضلی، جهانگیر تفضلی، رضا آدرخشی و حسن ارسنجانی تاسیس شد. این حزب در سال ۱۳۲۳ با حزب میهن ائتلاف کرد اما پس از یک سال ائتلاف آنها شکست خورد. پس از آن اعضای پیکار به همکاری با حزب توده پرداختند و جذب تدریجی افراد این حزب به احزاب دیگر باعث انحلال پیکار شد.
نهضت خداپرستان سوسیالیست
این گروه از ادغام دو جمع دانشجویی که علیه حزب توده فعالیت می کردند؛ در سال ۱۳۲۲ به رهبری محمد نخشب، حسین راضی، مهندس جلالالدین آشتیانی و کاظم سامی ایجاد شد. این حزب دارای تمایلات خردگرایی غربی، تجددگرایانه و سوسیالیستی بود و رهبران آن به دنبال رهایی سوسیالیسم از قید ماتریالیسم بودند. آنها از نظر فکر و فلسفی به توحید باور داشتند و از نظر اقتصادی مرام سوسیالیستی را پذیرفته بودند. بخش عمده این حزب به رهبری نخشب در اواسط سال ۱۳۲۸ به لحاظ تشکیلاتی برای مدتی به حزب ایران پیوستند ولی تضاد شیوه فکری جوانان این دو گروه باعث جدایی آنها در اواخر سال ۱۳۳۱ از حزب ایران شد. آنها پس از این جدایی نام خود را به “جمعیت آزادی مردم ایران” تغییر دادند و پس از کودتای ۲۸ مرداد “جمعیت آزادی مردم ایران(جاما)” به “حزب مردم ایران” تغییر نام داد.
حزب همرهان سوسیالیست
حزب همرهان سوسیالیست در آبان ماه ۱۳۲۱ توسط گروهی از روشنفکران تندرو نزدیک به حزب توده تشکیل شد. بنیان گذاران این حزب افرادی بودند که به علت حمایت سرسختانه حزب توده از شوروی تصمیم به جدایی از آن و تشکیل یک حزب جدید گرفتند. دو هدف عمده حزب همرهان تامین برابری سیاسی برای همه شهروندان و ملی کردن ابزارهای اصلی تولید برای رسیدن به اصل ” هرکس به اندازه کارش” بود. از افراد معروف این حزب می توان به مصطفی فاتح، اقتصاددان برجسته فارغ التحصیل انگلیس، یکی از عالی رتبه ترین مقامات شرکت نفت ایران و انگلیس و نویسنده کتاب مارکسیستی “پنجاه سال نفت ایران” و عباس نراقی، حقوقدان جوان و یکی از اعضای گروه “پنجاه و سه نفر” اشاره کرد. به گفته نورالدین کیانوری حزب همرهان فقط کارکرد مخالفت با حزب توده داشت و توسط شرکت نفت انگلیس حمایت می شد.
ملیون :
جبهه ملی
یکی از معروف ترین گروه های شکل گرفته در سال های ۱۳۲۰ تا ۱۳۳۲، جبهه ملی است که شامل احزاب ملی گرا و به رهبری دکتر محمد مصدق بود. هنگامی که در سال ۱۳۲۸ شاه برای سفر به آمریکا آماده می شد و هژیر در تلاش بود که مجلس شانزدهم را از افراد مورد نظر دربار پر کند، تظاهراتی توسط سیاستمداران، دانشجویان و تجار بازار به رهبری مصدق شکل گرفت و از میان تظاهرکنندگان ۱۲ نفر به سرپرستی مصدق برگزیده شدند تا با هژیر، وزیر دربار گفتگو کنند. اعضای این کمیته ۱۲ نفره که بعدها هسته اصلی جبهه ملی را شکل داد، عبارت بودند از: دکتر محمد مصدق، امیر علایی، محمود نریمان، یوسف مشاور اعظم، سید ابوالحسن حائریزاده، مظفر بقایی، حسین مکی، دکتر کریم سنجابی، زیرک زاده، دکتر علی شایگان، حسین فاطمی و احمد رضوی. این افراد پس از این ماجرا و در پی بحث های طولانی تصمیم به ایجاد جبهه ملی گرفتند و سه خواسته اصلی خود را برگزاری انتخابات درست، لغو حکومت نظامی و آزادی مطبوعات اعلام کردند.
چهار حزب اصلی تشکیل دهنده جبهه ملی حزب ایران، حزب ملت ایران، حزب زحمتکشان و جامعه یا مجمع مسلمانان مجاهد به رهبری آیت الله کاشانی بودند. مبتکر نام جبهه ملی دکتر حسین فاطمی بود و علت اصلی ایجاد این جبهه گرد آمدن گروه های مختلف ملی گرا حول مصدق برای اعتراض به استثمار و غارت ایران توسط شرکت نفت انگلیس بود تا بتوانند اصلی ترین هدف خود یعنی ملی شدن صنعت نفت را محقق کنند. برای آنها کسب استقلال نفتی مرحله ای برای رسیدن به یک حکومت دموکراتیک پایدار بود.
در میان گروه های مذهبی سه نوع دیدگاه نسبت به جبهه ملی وجود داشت. دسته اول مذهبی های محافظه کار بودند که موضع خاصی نسبت به جبهه ملی نداشتند و نسبت به آن منفعل بودند، دسته دوم گروه فدائیان اسلام بودند که به عنوان یک گروه تندرو و با مشی چریکی دیدگاهی خشن و منتقدانه نسبت ملی گرایان داشتند و دسته سوم مذهبیون میانه رو به مرکزیت آیت الله کاشانی بودند که حامی مصدق و اقدامات او به شمار می آمدند.
در نهایت پس از برکناری و ترور رزم آرا و اخراج مستشاران نفتی انگلیسی، تلاش جبهه ملی به نتیجه رسید و در تاریخ ۲۹ اسفند ۱۳۲۹ صنعت نفت ایران ملی شد. پس از آن بین سال های ۱۳۳۰ تا کودتای ۲۸ مرداد مصدق توانست در مقام نخست وزیری در عرصه سیاسی ایران حضور داشته باشد. جبهه ملی در دوره اول مصدق به علت نوپا بودن دولت و چالش های داخلی و خارجی وحدت و یکپارچگی خود را حفظ کرد، اما در دوره دوم نخست وزیری مصدق اختلافات درون جبهه آشکار شد.
به غیر از موضوع نفت و مخالفت با دربار و شاه، بسیاری از اهداف و امتیازات گروه های حامی جبهه ملی با هم و همچنین با اقدامات مصدق مشترک و هماهنگ نبود؛ به ویژه آنکه مصدق پس از پیروزی ۳۰ تیر با اطمینان از شکست شاه و کوتاه شدن دست انگلیس، از جناح سنتی فاصله گرفت و در پی تغییرات اساسی اجتماعی برآمد که در مشروطه ریشه داشت. در نتیجه فشار گروه های گوناگون بر مصدق برای پیگیری سیاست ها و اهداف مورد نظر آنها و در پی ایجاد فاصله بین او و حامیان پیشینش از جمله آیت الله کاشانی، حسین مکی، مظفر بقایی و ابوالحسن حائری زاده، شرایطی ایجاد شد که زمینه ساز کودتای ۲۸ مرداد شد. جبهه ملی به علت عدم تجانس اعضای تشکیل دهنده و عدم اجماع گفتمانی درونی نتوانست پایدار باشد و همین موضوع پاشنه آشیل این جریان و دولت مصدق بود.
حزب ایران
حزب ایران از جمله احزاب شکل گرفته در دوران ۱۳۲۰ تا ۱۳۳۲ بود که از درون ” کانون مهندسین ایران” که در سال ۱۳۲۱ تشکیل شده بود، به وجود آمد. کانون مهندسین ایران توسط جمعی از جوانان روشنفکر و تحصیل کرده و در راستای منافع صنفی ایجاد شد. مهدی بازرگان، یکی از موسسین این کانون و حزب ایران، علت و انگیزه تاسیس دو گروه مذکور را درخشش انجمن های آزاد دانشجویی، اتحادیه های آزاد مذهبی و احزاب آزاد سیاسی در کشورهای اروپایی ذکر می کند که هنگام تحصیل در اروپا شاهد آن بوده است.
با وجود آنکه تاریخ دقیق تشکیل حزب ایران مشخص نیست، با توجه به مسائل سیاسی و شرایط موجود می توان گفت که تقریبا این حزب پس از اعلام نتایج انتخابات مجلس چهاردهم شورای ملی در تهران، توسط فعالین ستاد انتخاباتی مهندس فریور و دکتر محمد مصدق ایجاد شد و بعدها به عنوان اولین حزبی بود که به جبهه ملی پیوست. ایجاد این حزب در نتیجه انشعاب بین دو گروه تندرو در کانون مهندسین بود که به حزب توده پیوستند و گروه میانه رو که مبارزه در کنار مصدق و تحت عنوان حزب ایران را ترجیح دادند.
از موسسین اولیه این حزب می توان به سی نفر اشاره کرد: دکتر شمسالدین جزایری، غلام علی فریور، مهندس ناصر معتمد، مهندس زیرکزاده، مهندس حسیبی، مرتضی مصور رحمانی، دکتر محسن نصر، محسن خواجهنوری، مهندس گزیدهپور و حسین مکی، مهندس حسیبی، عبدالله معظمی،رضازاده شفق، عبدالحمید زنگنه، حسن معاون، کریم سنجابی، اللهیار صالح، شمس الدین امیر علائی، جهانگیر حق شناس، اصغر پارسا، ذکاء غفاری.
در تابستان ۱۳۲۵ حزب ایران سه تحول و اقدام مهم در پیش گرفت. اولین اقدام حزب ایجاد یک ائتلاف آزادی خواه با احزاب توده، دموکرات کردستان، فرقه دموکرات آذربایجان، جنگل و حزب دموکرات ایران بود. دومین اقدام حزب ایران شرکت در دولت قوام به همراه حزب توده بود که موجب تحول سوم یعنی انشعاب گروهی از اعضای حزب به رهبری دکتر شمس الدین جزایری که مخالف ائتلاف با حزب توده بودند، شد. کابینه ائتلافی قوام که فقط ۷۵ روز به طول انجامید باعث شد حزب ایران منشعب شده و بخشی از هواداران آن راه خود را از حزب جدا کنند. در انتخابات مجلس پانزدهم حزب ایران با حمایت از مصدق در رقابت های انتخاباتی شرکت کرد.
حزب ایران علاوه بر حمایت از سیاست های مصدق، حامی شکل معتدلی از سوسیالیسم فرانسوی بود. به گونه ای که خواهان انقلاب ملی علیه زمین داران فئوادال بود تا اصلاحاتی که نهضت مشروطه آغاز کرده بود کامل شود. این حزب ستیز اجتماعی اصلی ایران را بین مردم استثمار شده و حاکمان استثمارگر می دانست و با تشویق دولت به اخذ برنامه های صنعتی پرشتاب خواهان گذار از اقتصاد کشاورزی بود. همچنین آنها با مخالفت با سرمایه داری “لسه فر” یا اقتصاد آزاد، حامی مالکیت صنایع بزرگ توسط دولت بودند، چراکه از نظر آنها اقتصاد آزاد قدرت سیاسی و اقتصادی را در دست بارون های چپاول گری قرار می دهد که توده ها را استثمار می کنند و برای مشاغل حرفه ای و تکنسین های ماهر چندان احترامی قائل نیستند.
حزب زحمتکشان ملت ایران
حزب زحمتکشان ملت ایران در اردبیهشت ۱۳۳۰ به دبیرکلی مظفر بقایی کرمانی تاسیس شد. هسته تشکیل دهنده این حزب “سازمان نگهبانان آزادی” که بازویی نظارتی ایجاد شده توسط مظفر بقایی برای انتخابات مجلس شانزدهم بود و گروه انشعابی از حزب توده به رهبری خلیل ملکی بود. برنامه حزب استقرار سلطنت اصیل مشروطه، لغو امتیازات اشرافی، تقویت صنایع کوچک، استقلال ملی از همه اشکال امپریالیسم، از جمله امپریالیسم روس و رفع تنش بین کارگر و کارفرما بود.
بنابر گفته احمد ملکی، مدیر روزنامه ستاره و از موسسین جبهه ملی، حزب زحمتکشان در نتیجه دیدار بقایی با سفارت آمریکا و هدف او برای مبارزه با کمونیسم و حزب توده شکل گرفت. در نتیجه شعب حزب زحمتکشان با کمک های مالی سفارت آمریکا و با تجربه های حزبی خلیلی ملکی در شهرهای گوناگون ایجاد شدند. این حزب که به عنوان حزب مخالف حزب توده در جبهه ملی حضور داشت و به حمایت از مصدق می پرداخت، بعدها به یکی از مخالفان مصدق و حامیان کودتای ۲۸ مرداد تبدیل شد.
دیدگاه های مخالف بقایی با مصدق از سال ۱۳۳۱ آغاز شد و همین موضوع باعث ایجاد دو دیدگاه در حزب زحمتکشان گردید، دیدگاه اول دیدگاه بقایی بود که دیگر مایل به همکاری با مصدق نبود و دیدگاه دوم دیدگاه خلیل ملکی بود که همچنان حامی دکتر مصدق بود. این دو دیدگاه در نهایت پس از فاش شدن دیدار دکتر عیسی سپهبدی یکی از دوستان بقایی با قوام السلطنه پس از استعفای مصدق در ۲۶ تیرماه ۱۳۳۱، موجب اخراج خلیل ملکی از حزب زحمتکشان و انشعاب این حزب به دو شاخه “حزب زحمتکشان ملت ایران” به رهبری بقایی و “حزب زحمتکشان ملت ایران، نیروی سوم” به رهبری خلیل ملکی شد. شاخه نیروی سوم تا تاریخ ۲۸ مرداد در عین انتشار مواضع انتقادی خود نسبت به دولت مصدق در نشریاتش، از دولت او در مقابل مخالفان توده ای و درباری اش حمایت می کرد. از اعضای اصلی نیروی سوم که خود را جناح چپ جبهه ملی می دانستند، به جز خلیل ملکی می توان به جلال آل احمد، محمدعلی خنجی، مسعود حجازی، داریوش آشوری، مرتضی مظفری و علی اصغر حاج سید جوادی اشاره کرد.
حزب پان ایرانیست و حزب ملت ایران بر بنیاد پان ایرانیسم
مکتب پان ایرانیسم در سال ۱۳۲۶ توسط دکتر محسن پزشکی پور تشکیل شد. این مکتب در سال ۱۳۳۰ وارد مرحله سیاسی شد و حزب پان ایرانیست شکل گرفت. مبانی فکری این حزب بر پایه ناسیونالیسم نژادگرا و اهمیت دادن به حوزه جغرافیایی و مرزی نژاد ایرانی بود.
نخستین انشعاب ایجاد شده در حزب پان ایرانیست جدایی عده ای از اعضای حزب به رهبری امیرشاپور زندنیا برای پیوستن به حزب “سومکا( حزب سوسیالیست ملی کارگران ایران)” بود.
دومین انشعاب مربوط به گروهی به نام “آوارگان پان ایرانیزم” بود که شامل افرادی چون امیر زرین کیا و منظور افشار می شد.
اما در مهم ترین انشعاب رخ داده، در همان سال بین محسن پزشکپور و داریوش فروهر دو شخصیت برجسته حزب درباره نحوه برخورد با شاه و مصدق بر اساس قانون اساسی مشروطه اختلاف پیش آمد، کمیته دانشجویی و اعضای جوان حزب به رهبری داریوش فروهر از پان ایرانیسم انشعاب پیدا کرده و حزب ” ملت ایران بر بنیاد پان ایرانیسم” را ایجاد کردند. این حزب جوان ناسیونالیسم را راه نجات کشور و امپریالیسم و کمونیسم را انحراف در اهداف ایران می دانستند و با تاکید بر نژاد اصیل آریایی، ضد دربار، ضد کمونیسم، ضد سرمایه داری، ضد یهود بود. بعدها این حزب برای پرهیز از اینکه با پان ایرانیست های عضو حزب پزشکپور همسو و هم نام خوانده شوند پسوند “بر بنیاد پان ایرانیسم” را از ادامه نام خود حذف کردند.
جامعه مجاهدین اسلام
جامعه مجاهدین اسلام گروهی مذهبی به مرکزیت آیت الله کاشانی بود که از اعضای اصلی جبهه ملی در جریان ملی شدن صنعت نفت به شمار می رفت. رهبری این گروه بر عهده آیت الله کاشانی، خانواده او، سه تاجر ثروتمند بازار و واعظی به نام شمس الدین قنات آبادی بود. عموم حامیان جامعه مجاهدین اسلام بازاریان، روسای اصناف، طلاب و مغازه دارانِ جزء بودند. این گروه که عقاید مذهبی میانه رو داشت در اعلامیه هایی که به نام بازار منتشر می کرد اهداف خود را اجرای شریعت، لغو قوانین غیر دینی رضاشاه، رعایت حجاب، حفظ صنایع ملی و اتحاد مسلمانان در برابر غرب اعلام می کرد.
احزاب فراکسیونی
حزب عدالت
حزب عدالت انشعابی از فراکسیون عدالت مجلس سیزدهم بود. رهبران این حزب علی دشتی، نماینده تندرو مجلس، دادگر، دموکرات فعال در کودتای ۳ اسفند و رییس مجلس رضاشاه و ابراهیم خواجه نوری، روزنامه نگار و مدیر پیشین مطبوعات و تبلیغات، بودند.
حزب اتحاد ملی
حزب اتحاد ملی حزبی سلطنت طلب بود که در اوایل دهه ۱۳۲۰ به عنوان شاخه حزبی فراکسیون اتحاد ملی مجلس سیزدهم شورای ملی در سال ۱۳۲۲ توسط سید محمد صادق طباطبایی ایجاد شد. این حزب در عین حمایت از شاه و برنامه های اجتماعی محافظه کارانه، از ویژگی های مثبت سوسیالیسم نیز حمایت می کرد. این حزب در سال ۱۳۲۳ در به چالش کشیدن حزب توده، نام خود را به “حزب مردم” تغییر یافت. در پی حملات حزب مردم به دولت قوام و حزب دموکرات، این حزب در تاریخ ۱۶ دی ۱۳۲۵ به دستور قوام توقیف شد و در انتخابات مجلس پانزدهم نیز کاندیداهای آن به مجلس راه نیافتند.
احزاب دولتی
حزب دموکرات
حزب دموکرات توسط احمد قوام برای شکست نامزدهای سلطنت طلب و طرفدار انگلیس در انتخابات مجلس پانزدهم و کسب کرسی های مجلس به نفع خود ایجاد شد. او همچنین از طریق ایجاد این حزب به دنبال تشکیل حزبی جایگزینِ فرقه دموکرات قدیم برای بسیج اصلاح گران غیرکمونیست و برقراری توازن در مقابل حزب توده بود. کمیته مرکزی حزب شامل دو گروه اشراف شمالی ضد انگلیس از جمله قوام، مظفر فیروز، محمدعلی فرمانفرما، ابوالقاسم امینی، سردار فاخر حکمت و روشنفکران تندرو غیرتوده ای مانند بهار، محمد محمود، حسن ارسنجانی بود.
اهداف و برنامه های مورد نظر این حزب مواردی چون تجدید نظر اساسی در نیروهای امنیتی کشور مانند ارتش، پلیس و ژاندارمری، توزیع زمینهای دولتی، اعطای حق رای به زنان، تشکیل انجمن های ایالتی مقرر در قانون اساسی، رفع مشکل بیکاری، معمول ساختن دوباره انتخابات کدخدایان روستاها و ساختن مدارس، درمانگاه ها و اجرای پروژه های آب رسانی روستایی بود.
حزب دموکرات دارای چهار روزنامه دموکرات ایران، فرمان، عصر حزب و دیپلمات بود و کنگره های دوسالانه ای برای انتخابات کمیته مرکزی، دبیرکل و نامزدهای مجلس برگزار می نمود. این حزب در گذر زمان و در نتیجه سیاست های قوام به گروه های چپ از جمله حزب توده گرایش و نزدیکی قابل توجهی پیدا کرد و اعتراض گروه های راست را برانگیخت، همین موضوع شرایطی را ایجاد کرد که موجب ضعف دولت قوام شد.
حزب وطن( اراده ملی)
حزب وطن در سال ۱۳۲۲ توسط سیدضیاءالدین طباطبایی برای مقابله با حزب توده ایجاد شد. این حزب دو سال پس از تاسیس به “اراده ملی” تغییر نام داد. اساسنامه حزب در ۲۲ ماده توسط سیدضیاء به انتشار رسید که شامل مواردی چون ایجاد رابطه بهتر با ایالات متحده آمریکا در عین بی طرفی بود. پس از دستگیری او توسط قوام السلطنه، فعالیت اراده ملی کاهش یافت و سرانجام این حزب منحل شد. روزنامه “رعد امروز” ارگان حزب اراده ملی و اعضای آن افرادی چون مظفر فیروز، سیدکاظم یزدی، برادران رشیدیان، کورش بازرگان بودند.
حزب آریا
حزب آریا حزبی فاشیستی، منشعب از حزب “سومکا” بود که به رهبری محمد هودی سپهر ایجاد شد. این حزب که تمایلات دسته راستی داشت؛ خود را به تبع از نازی ها حزب “ناسیونال سوسیالیست ایران” می خواند. حزب همچنین دارای شاخه نظامی بود که افسران ارشد عضو آن بودند و گرایش اصلی فکری آنها تمایلات ضد کمونیستی بود. تشکیل حزب آریا همزمان با حزب توده بود، اما پس از کودتای ۲۸ مرداد به مرور فعالیت های این حزب کاهش پیدا کرده و در نهایت منحل شد. روزنامه حزب که “ندای سپهر” نام داشت تا دهه ۱۳۴۰ منتشر می شد.
آنچه بین سال های ۱۳۲۰ تا ۱۳۳۲ در عرصه سیاسی ایران شکل گرفت، دوران ارزشمندی از آزادی سیاسی در تاریخ ایران بود که تحلیل های متفاوت جامعه شناختی را در پی داشته است. بسیاری از ناظران و دست اندرکاران ایرانی و غیر ایرانی شرایط پر تلاطم این ۱۲ سال را نتیجه “خصلت ملی” ایرانی ها از جمله احساس ناامنی، بی اعتمادی، حسادت، سوءظن شدید، تمرد هرج و مرج طلبانه، بدبینی مفرط، فردگرایی آشکار و گروه گرایی اجباری می دانند. نکته قابل توجه اینجاست که فروپاشی ساختار سیاسی در شهریور ۱۳۲۰، مسائل مهمی چون تضادهای طبقاتی به ویژه در شهرها، رقابت های قومی به خصوص در میان قبایل همجوار، فرقه های مذهبی و گروه های زبانی در مناطق غیرشهری را در ساختار ایران آشکار کرد. بنابراین باید توجه کرد که احزاب و جریانات ایجاد شده در این سال ها را باید در بستر اجتماعی، فرهنگی و سیاسی آن دوران بررسی کرد.