مقدمه احزاب سیاسی
پس از ظهور دنیای مدرن و رشد و شکل گیری حکومت های دموکراتیک، نقش احزاب سیاسی به عنوان یکی از ارکان مهم شکل گیری دموکراسی، مورد تایید همگان قرار گرفته است. با وجود برخی دیدگاه های شک برانگیز نسبت به احزاب و نقدهای وارده به آنها، امروزه این نکته به صورت عمومی پذیرفته شده است که وجود احزاب و گروه های سیاسی در یک کشور نقش مهمی در دموکراتیزه کردن سیستم سیاسی کشورها بازی می کند.
اگرچه احزاب سیاسی ویژگیهای مشخص مشترکی در سراسر جهان دارند که هویت حزبی آنها را مشخص می کند، اما شرایط و خصایص این گروهها در کشورها و مناطق مختلف تفاوت های فراوانی دارد. بسیاری از احزاب دارای یک ایدئولوژی مرکزی هستند؛ در حالی که بعضی یک ایدئولوژی واحد ندارند. همچنین برخی حزب ها در حال حاضر نماینده تفکری هستند که با دیدگاههای هسته فکری موسس آن احزاب بسیار متفاوت است. کشورهای مختلف نیز وابسته به شرایط سیاسی خود دارای نظام های تک حزبی، دو حزبی وچند حزبی هستند.
وقتی که جورج سوم پادشاه انگلستان از نفوذ و قدرت حزب بورژوازی به ستوه آمده بود و دست به انحلال این گروه سیاسی زد، ادموند بورک در نامه ای به پادشاه از فواید حزب و ضرورت منع مداخله در فعالیت های آن به پادشاه توصیه کرد و آنجا بود که او اولین بار از واژه حزب سیاسی (Political party) استفاده کرد. تا پیش از او حزب را لیگ (Liagu) می نامیدند، اما واژه حزب سیاسی به مذاق اندیشمندان خوش آمد و جایگزین واژه پیشین شد. در یک تعریف کلی حزب سیاسی گروهی سازمان یافته است که هدفی چون نفوذ و تاثیر را در عرصه سیاست کشور دنبال می کند. این هدف معمولا از طریق فرستادن نماینده در انتخابات ها برای کسب قدرت در ارکان اصلی سیاسی کشور است.
تاریخچه احزاب سیاسی
گروه و حزب بندی سیاسی از زمان باستان نظر جوامع نسبتا دموکراتیک را به خود جلب کرده بود. افلاطون در “جمهور” به گرایش شهروندان آتن برای رای دهی بر اساس تعهدات گروهی و حزبی اشاره می کند. همچنین در روم باستان در آثار متفکرین و شاعران به حضور گروه بندی های سیاسی و گرایش به تشکیل آنها در بین سیاستمداران اشاره شده است.
انگلیس در قرن ۱۷ شاهد ظهور اولین حزب مدرن در زمان انقلاب صنعتی بود. “ویگز” (( The Whigs اولین حزبی بود که حول یک عقده محوری و با طرح قوانین و اصول مشخص تشکیل شد. این حزب در راستای حمایت از پادشاهی مشروطه و مخالفت با سلطنت مطلقه و مبارزه با محافظه کاران انگلیسی (Tories) شکل گرفت و توانست نفوذ و قدرت قابل توجهی به دست آورد.
در آمریکا اگرچه در قانون اساسی سال ۱۷۸۷ تصوری از حضور حزب های سیاسی ارائه نداده بود، در پی مناقشات اوایل دهه ۱۷۹۰ بر سر گستره قدرتِ حکومت فدرال دو حزب سیاسی شکل گرفتند: حزب فدرالیست و حزب جمهوریخواه-دموکرات. این دو حزب پس از رسیدن به اجماع بر سر موضوع مورد مناقشه منحل شدند. پس از یک دوران عدم حضور احزاب، در پی انتخابات ریاست جمهوری جنجال برانگیز سال ۱۸۲۴، دوباره دو حزب سیاسی با نام های حزب دموکرات و حزب ویگ شکل گرفتند. در نیمه دوم ۱۸۵۰ پس از آنکه حزب ویگ دچار انشعاب شد حزب جمهوری خواه جایگاه آن را در سیاست آمریکا گرفت.
در نیمه دوم قرن ۱۹، اروپا شاهد گسترش بی سابقه احزاب و پذیرش سیستم سیاسی حزبی به عنوان سیستم اصلی سیاسی بود. در مرحله اول احزاب لیبرال در کشورهایی چون آلمان، فرانسه و اتریش گسترش یافتند و سپس در اواخر قرن ۱۹، احزاب سوسیالیست پا به عرصه گذاشتند. این حزبها یا مروج افکار مارکسیستی بودند یا احزاب سوسیال دموکرات حامی اصلاحات در سیستم سیاسی و اقتصادی موجود به حساب میآمدند. در قرن بیستم، گرایش گسترده به احزاب سیاسی بین کشورهای سراسر جهان شکل گرفت. با این حال این نکته قابل توجه است که برخی احزاب مدرن در کشورهای در حال توسعه بر اساس گزاره های سنتی چون قوم و قبیله یا وابستگی های مذهبی شکل گرفتند و یا تعداد زیادی از احزاب در این کشورها ماهیت نیمه حزبی نیمه نظامی دارند.
مفهوم و دسته بندی احزاب سیاسی
“موریس دوورژه”، استاد جامعه شناسی دانشگاه حقوق و علوم اقتصادی پاریس، احزاب را به سه نوع احزاب خواص، احزاب عوام و احزاب بینابینی(واسطه) تقسیم می کند:
احزاب خواص(کادر):
احزاب خواص نوع اروپایی
این احزاب معمولا به دنبال جذب سرشناسها هستند تا عضویت مردم معمولی، و سرشناسها معمولا به لحاظ حیثیتی یا مالی به گسترش نفوذ این احزاب کمک میکنند. ساختار تشکیلاتی این حزب ها ضعیف اما خودمختاری آن ها بالا است. احزاب محافظه کار و یا رادیکال اروپایی عموما در این دسته جای می گیرند. این احزاب در قرن های ۱۹ و ۲۰ با ظهور احزاب عوام روبرو شدند و این چالش باعث شد که دست به تغییراتی چون ایجاد مکانیزمهای عضوگیری بزنند، اگرچه در عمل این تغییرات با شکست و عدم تمایل مردم روبه رو شد.
احزاب خواص نوع آمریکایی
تفاوت این گروه ها در آمریکا با نوع اروپایی آن در عدم رویارویی آنها با احزاب عوام و نوع تکامل و تغییرات مختص به خود آنها در طول زمان است. احزاب خواص در آمریکا معمولا رابطه دقیق تر و منظم تری با مردم داشتند و به لحاظ ساختاری و تشکیلاتی نیز از احزاب اروپایی قوی تر بودند.
احزاب عوام:
این احزاب با ظهور نهضت های سوسیالیستی شکل گرفتند و به سه نوع تقسیم می شوند.
نوع سوسیالیستی
این گروه ها برای تامین هزینه های انتخابات توسط نامزدهای کارگری که نسبت به اوضاع زمان خود انقلابی بودند، شکل گرفتند. برای مثال در آلمان حق عضویت کوچکی که از شهروندان دریافت میشد این هزینه ها را پوشش میداد. احزاب نوع سوسیالیستی کارکردهای دیگری چون انتخاب دموکراتیک و نظام مند، نامزدهای انتخاباتی و برگزاری جلسات آموزشی سیاسی اجتماعی برای توده مردم داشتند.
نوع کمونیستی
نخستین احزاب عوام کمونیستی از انشعاب داخل احزاب سوسیالیستی شکل گرفتند، اما با تصمیم کمینترن ۱۹۲۴ همه آنها مجبور به پذیرش ساختهای حزب کمونیست شوروی شدند. ویژگی بارز این احزاب ساختار و تشکل قوی آنهاست که در موفقیت آنها نقش بسیاری داشته است. سلول، عنصر و خصیصه اصلی این احزاب است که اجتماعات کوچکتر را شکل می دهد. این احزاب بیشتر بر محل کار افراد تمرکز داشته و به دنبال تشکیل “سلول های موسسه ای” هستند؛ اگرچه در کنار آن سلول های محلی مانند سلولهای روستایی نیز در این گروه ها فعالیت دارند.
نوع فاشیستی
بسیاری روش و ساختار احزاب فاشیستی را تقلیدی از فنون کمونیستی می دانند. نظریه پردازان مدرن “جنگ روانی” نیز معتقدند احزاب فاشیستی از دیدگاه های مائو تسه تونگ الهام گرفته اند. اما نباید در شباهت این دو نوع حزب اغراق کرد و نکات افتراق آنها را باید مورد توجه قرار داد. اصالت اصلی احزاب فاشیست این بوده است که برای سازماندهی و قالب بندی سیاسی توده ها از فنون نظامی استفاده کرده اند. هسته اصلی این احزاب معمولا گروه های کوچک ۱۰ نفره نظامی است که از طریق سلسله مراتب نظامی به همدیگر متصل می شوند. این حزب ها در کشورهایی با شرایط اجتماعی و اقتصادی مختلف شکل گرفتند. از یک طرف در آلمان که از لحاظ اقتصادی پیشرفته و در نتیجه یک بحران اقتصادی با یک بورژوازی و طبقه متوسط ترسیده از گسترش کمونیسم روبه رو بود و از طرف دیگر در جوامع سنتی ای چون اسپانیا و پرتغال که فئودالیته کشاورزی از پیدایی دموکراسی وحشت داشت. اما ویژگی مشترک بین این کشورها را میتوان ترس یک اقلیت ممتاز از تغییر جریان سیاسی به وسیله توده مردم دانست.
احزاب بینابینی(واسطه)
احزاب غیرمستقیم
عملکرد این احزاب که به صورت شاخص در شکل نخستین حزب کارگری بریتانیا(۱۹۰۰) مشهود بود، با گروه های پیشین تفاوت دارد. بدینگونه که این احزاب به دنبال گردآوری وابستگان و اعضای مستقیم نبوده اند و کمیته های پایه ای آنها از نمایندگان اتحادیه ها، سندیکاها و گروه های روشنفکری شکل می گرفته است. در واقع از طریق وابستگان متعدد، مردم نیز به صورت غیر مستقیم به این احزاب متصل می شدند.
احزاب کشورهای کم توسعه
انواع حزب در کشورهای کم توسعه چندان تفاوتی با گونه های حزبی در کشورهای توسعه یافته نمی کند به جز آنکه در ساختار این احزاب در کشورهای کم توسعه، فاصله بین حلقه درونی و توده مردم بسیار واضح تر و بیشتر از نمونه های مشابه در کشورهای توسعه یافته است. همچنین نوع دیدگاه اعضاء در احزاب کشورهای توسعه یافته به لحاظ فکری و فنی پیشرفته تر و در کشورهای کم توسعه سنتی تر است.
“مارکوزه نه سویزی”، استاد جامعهشناسی دانشگاه سوربون، نیز تقسیم بندی مختصر دیگری از احزاب ارائه داده است:
احزاب هسته ای:
احزاب آمریکایی نمونه بارز این احزاب هستند. این نوع حزب به لحاظ عملکرد مانند یک سازمان محدود عمل می کند و تعداد اعضای ثابت آن کم است. با این حال، محدوده فعالیت این احزاب بسیار گسترده است و در فصول انتخاباتی فعال شده و احزاب فصل به شمار می روند. رهبران این احزاب از مردم انتظار دارند که به حزب مورد نظر آنها رای بدهند و در واقع گفته می شود که این گونه احزاب به رای دهنده تعظیم می کنند نه به عضو. این نوع حزب را می توان در زیر شاخه احزاب غیر توده ای قرار داد.
احزاب شاخه ای:
در احزاب شاخه ای برخلاف احزاب هسته ای عضویت اهمیت بسیاری دارد. این احزاب از نظر سازمانی متمرکز اند و کنترل از بالا اعمال می شود. ویژگی اصلی این احزاب تلاش برای عضوگیری در سطح جامعه و ایجاد پایگاه قوی تر در بین مردم است که برگزاری جلسات ماهیانه و آموزش های اجتماعی سیاسی به اعضا از نمونه ابزارها و فعالیت های آنان برای رسیدن به این هدف است. حزب های سوسیالیست اروپایی بارزترین مثال برای احزاب شاخه ای هستند.
احزاب سلولی:
این احزاب از بسیاری جهات شبیه احزاب شاخه ای هستند با این تفاوت که سلول کوچک تر از شاخه است و این همبستگی بیشتری در این گروه ها ایجاد می کند. ضمن این که در سلول شغل و جایگاه فرد مهم است نه ناحیه و محل زندگی؛ بنابراین این احزاب بیشتر بر روی کارخانه ها و محل های کار تمرکز می کنند تا نواحی و مناطق. احزاب کمونیستی پیش از فروپاشی شوروی را می توان احزاب سلولی نامید. ویژگی بارز مشترک سلول و شاخه گستردگی سازمانی و پای بندی به نوعی ایدئولوژی خاص است. دو حزب شاخه ای و سلولی در زیر شاخه احزاب توده ای قرار می گیرند.
کارکرد احزاب سیاسی
احزاب سیاسی با توجه به نوع، گستره و محیط خود می توانند کارکردهای متفاوتی داشته باشند، برای مثال:
1. اولین و بارزترین عملکرد حزب ها فعالیت در انتخابات و رقابت از طریق فرستادن نمایندگان خود برای نامزدی در پست های سیاسی است.
2. احزاب سیاسی به همراه گروه های نفوذ نقش مهمی در شکل گیری و تغییر افکار عمومی دارند.
3. احزاب عموما نقش رابط بین حکومت و مردم هستند.
4. کاندیداها با فعالیت در احزاب گوناگون با ایدئولوژی و باورهای مشخص، روند رای دهی و انتخاب را برای شهروندان ساده سازی می کنند.
5. احزاب سیاسی با نظارت همزمان بر یکدیگر و بر حکومت، باعث شفاف سازی نسبی فضای سیاسی برای توده مردم می شوند.
6. تربیت رهبران سیاسی آینده کشور